کارگردان : Abbas Kiarostami نویسندگان : Abbas Kiarostami, Caroline Eliacheff بازیگران : Juliette Binoche, William Shimell, Jean-Claude Carrière خلاصه داستان : وقایع فیلم در ایالت توسکانی ایتالیا می گذرد. داستان فیلم پیرامون صاحب یک گالری هنری (ژولیت بینوش) و نویسنده ای که او به تازگی با وی آشنا شده (ویلیام شیمل)، می گذرد. در پنجاه دقیقه نخست، «کپی برابر اصل» شبیه یک درام ساده با زمینه رمانتیک به نظر می رسد. نویسنده معروف انگلیسی با بازی ویلیام شیمل و یک زن گمنام که از طرفداران وی است. این دو بعد از ظهری را در خرید عتیقه جات با هم همراه می شوند، تا اتومبیل زن پیاده روی می کنند و در خیابان های شهر کوچکی در توسکانی (منطقه ای در مرکز ایتالیا) به گشت و گذار می پردازند. آن ها در مورد فلسفه با هم بحث می کنند و محور اصلی گفتگوی آن ها این است که در هنر گاه یک کپی می تواند به اندازه اثر اصلی خوب باشد . برای تاکید بر این گفته، مرد نویسنده می گوید که مونالیزا یک اثر اصل نیست و کپی(تجسم) لئوناردو دا وینچی از صورت یک زن واقعی است. و وقتی یک کپی از اصل زیباتر باشد، برای چه باید به زیر سوال برده شود؟ این ها مسائلی است که نویسنده و کارگردان فیلم یعنی عباس کیارستمی در نیمه نخست فیلم برای مخاطبینش مطرح می کند، اما آیا این بحث ها به نتیجه ای خوب هم می انجامند؟ شاید. در یک کافی شاپ، جیمز و آن زن همدیگر را می بینند و در حالیکه جیمز برای یک تماس تلفنی از کافی شاپ خارج می شود، زن به گفتگو با زنی که صاحب آنجاست، می پردازد. این زن، آن دو را به اشتباه یک زن و شوهر تلقی کرده و جیمز را همسری فوق العاده توصیف می کند.این تشخیص اشتباه به زن اجازه می دهد تا فهرستی از نقص هایی که می تواند به «همسرش» نسبت دهد، را مشخص کند. هنگامیکه جیمز باز می گردد،او به وی می گوید که زن مالک کافی شاپ آن دو را به اشتباه زن و شوهر دانسته و مرد هم تصمیم می گیرد به این بازی ادامه دهد. در ادامه فیلم ،آن ها به شکل زن و شوهری ظاهر می شوند که اخیرا پانزدهمین سالگرد ازدواج خود را پشت سر گذاشته اند. زن از اینکه همسرش به ندرت به خانه می آمده و رفتار سردی با وی داشته است، و همین طور به دلیل آنکه با ترک وی سبب شده تا به تنهایی پسرشان را بزرگ کند، گلایه می کند. ژولیت بینوش (Juliette Binoche) که یک ستاره بین المللی است به همراه ویلیام شیمل که از چنین امتیازی بهره نمی برد، بر بازی همدیگر اثر مثبتی می گذارند. بازی بینوش به دلیل اینکه شخصیت وی احساسی و پیچیده است، به خوبی به چشم می آید. شخصیت او از نقش یک هوادار شیفته آغاز می شود و در نهایت به مرحله ای می رسد که جیمز نمی تواند توقعات وی را برآورده سازد و او را ناامید می کند. و سپس او را در نقش زنی می بینیم که همسرش وی را تنها گذاشته و وقت خود را با سفر به نقاط مختلف دنیا، بجای خانواده اش برای دیگران صرف می کند. منبع: نقد فارسی /987/